بهاربهار، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

بهار زندگی من

اندر احوالات بهاری

    سلام سلام دختر طلام مامانی قبل از هر چیز ابتدا بنده از شما عذرخواهی مینمایم بجهت اینکه نزدیک 2 ماهه برات هیچ مطلبی ننوشتم.بهاری دخترم ماشالله انقد شیطونو فضولو پر انرژی شدی که دیگه نه وقت برا ماش مان میزاری نه انرژی به همین خاطر نتئنستم برات پستی بزارم. الان حدود یکماه و اندی است که بابا مهدی رفته ماموریت عربستان و ما مثل همیشه اومدیم کرج و به مادر جونو آقاجون زحمت دادیم.حالا ایشالا باش باش تا اوایل آبان ماه میاد با کلی جی جی و اسباب بازی برا دخملش و بعدش میریم خونه و بعدشم پروژه اسباب کشی در پیش داریم با شما دخمل شیطون کنجکاو. خب حالا بگم از اینکه ازونروزی که اومدیم...
16 مهر 1393

خداحافظ آلرژی به پروتئین گاوی

خبرررررررررررررررررررررر                      خبرررررررررررررررررررررررررر یه خبر خوب یه خبر داغ یه خبر شاد یه خبر باحال خبر دارم هلو برو تو گلو،خبر دارم نقل و نبات ،خبر دارم قند و عسل  خداحافظ آلرژی به پروتئین گاوی خداحافظ آپتامیل پپتی تلخ خداحافظ آپتامیل پپتی گران خداحافظ آپتامیل پپتی نایاب خداحافظ آب توی حریره بادام بهار گلی امروز امروز 22 مرداد بردمت تست آلرژی برای اینکه ببینم آلرژیت به شیر گاو از بین رفته یا نه؟چون یه مدتی بود حس میکردم خیلی بهتر شدی  و هر...
23 مرداد 1393

و بالاخره دندانهای آسیاب

  بازم  بازم  خبر  خبر دندونا درومد از صدف   دختر عزیزتر از جانم،حباب کوچولوی مامانی،بالاخره دندونای آسیای شما از سمت چپ بالاو پایین روز 16 مرداد خودنمایی کردند. خیلی وقت بود لثه ات ملتهب شده بود و ئرم کرده بود و اذیتت میکرد تا بالاخره دندون خوشدلت تصمیم به بیرون زدن گرفت و منو کلی ذوق مرگ کرد.حالا شدی خانم ده دندون هووووووووووریا مبارکت باشه قند عسل ......   ...
20 مرداد 1393

تاتی تاتی کردن گل گلدونم

پيامبر خدا (ص): فرزند شايسته ، دسته گلى خوشبوست از جانب خداوند كه ميان بندگانش قسمت میكند. سلام سلام صد تا سلام خدمت دختر طلام بادوم خونه،پسته خندون،برات مینویسم از دلو از جون خدمت دخمل گلی عرض کنم که مدت مدیدی است نبودیم زیرا شیطنتها و بازیگوشیهای شما خانم طلا زیاد شده و به من فرصت نشستن پای لب تاپ را نمیدهی ،الانم شما خواب تشریف داری و من اومدم برات بنویسم. روز چهارشنبه 15 مرداد شما خانم نانازی من قشنگ روی پاهات وایسادی و شش هفت قدم تاتی تاتی خودت اومدی، من که با دیدن این صحنه نمیدونستم چطوری خودمو کنترل کنم آخه خانه عمو محمد بودیم و قشنگ نمیشد ابراز احساسات قلمبه از خودم در بکنم و بابا...
18 مرداد 1393

اخبار اندر حال و روز بهارک

سلام دختر نازنین من م دتی است برات مطلب ننوشتم گلکم چون نبودیم،یه مدتی که کرج بودیم چون بابا مهدی رفته بود ماموریت و من نتونستم بیام و برات بموقع مطلب بنویسم. دخملم شما بسیار بسیار شیرین و عسل و خوردنی شدی،یعالمه کارای جدید بلد شدی و کلماتی را هم میگی مثلا به آب میگی آو آو،،،،،،،میگم بهار آب میخای ؟میگی نننننه،نه را خیلی بامزه میگی،فضولیهاتم که گل کرده و چهاردستو پا به همه جای خونه سر میزنی و کشوهای کابینتو میکشی بیرون و چیزای داخلشو میریزی بیرون میری تو اتاقت و کشوهای تخت و کمدتو باز میکنی و محتویات اونم خالی میکنی خلاصه هیچی از دست شما دختر کنجکاو در امان نمیباشد و من باید مدام دنبالت راه برم و خانه را جمع کنم. وقتی خ...
18 تير 1393

گل من 1 ساله شد

  روزی که به دنیا آمدی هرگز نمیدانستی زمانی خواهد رسید که آرامش بخش روح و روان کسی هستی که با بودن تو دنیا برایش زیباتر است   گل من 1 سالگیت مبارک   فرشته من دوستت دارم چون تنها ترین فکر تنهایی منی ، دوستت دارم چون زیباترین لحظات زندگی منی دوستت دارم چون زیباترین رویای خواب منی ، دوستت دارم چون زیباترین خاطرات منی دوستت دارم چون به یک نگاه ، عشق منی اي كه با طلوع چشمات شب غصه هامو بردي  منو از خودم گرفتي به ستاره ها سپردي  اومدي عطر حضورت، تو فضاي خونه پيچيد يه سبد گل اقاقي دل من براي تو چيد دخترم طاق بنفشه سر راه تو مي بندم تو مي شي عروسك من با تو يك د...
18 تير 1393

بهار یازده ماهه من

  بادوم شیرین مامانی سلام   دختر ماهم شما چند روزی است که بعد یازده ماه دازی چهار دستو پا راه میری و من به اندازه کهکشانها ذوق کردم البته دخترم واقعا خسته نباشی فکر نمیکنی برا این حرکت یکم دیره فداتشم . دیگه اصلا نمیتونی یکجا بشینی و همش یا لب مبل وایسادس یا به من آویزونی خلاصه آروم و قرار نداری و همش در حال جنب و جوشی . نای نای هم که یاد گرفتی وقتی کلیپ یه صبح دیگه شبکه پویا رو میزارم برات سریع دوتا دستاتو میچرخونی و نانای میکنی و خداییش هم این حرکتت خیلی بامزست عین خودت . بای بای رو هم که قشنگ یاد گرفتی،دست دسی هم همینطور و همچنان به عکس خودت میگی...
12 خرداد 1393

اولین تفریح بهار با طبیعت

سلام پسته خندون مامانی اولین تفریحت با طبیعت رو بهت تبریک میگم گلکم،عزیزم منو شما و بابا مهدی رفتیم باغ سازمان و خیلی خیلی بهمون خوش گذشت،کلی بازی کردی چون اونجا تاب و سرسره هم داشت و اتفاق جالب و خوشحال کننده و البته ختده داری هم افتاد و باعث شد که این شب بسیار بسیار در ذهنم بماند و ان اتفاق شنیدنی چند قدم چهار دستو پا رفتن شما بود دختر عزیزم،اونشب جلوت با فاصله قندون گذاشته بودم و شما همش تلاش میکردی قندونو بگیری و قندارو بردتری و بزاری دهنت که چند قدم چار دستو پا رفتی و از فرداش هم شروع کردی بیشتر و بیشتر،واقعا یه دستو جیغ و هورای بلند برا دخمل ماش مان که بعد یازده ماه داره چهاردستو پا میره.      ...
12 خرداد 1393

اندر احوالات بهار خانم ده ماهه

سلام برگ گلم،تاج سرم،نازگل من،شما این روزها بسیار بامزه،شیطون،جیگر،خوردنی و باهوشتر شدی. کارهای کوچک زیادی انجام میدهی اعم از اینکه بسیار تلاش میکنی که خودتو بلند بکنی و همش به من یا بابا مهدی خودتو آویزون میکنی و بلند میشی،اکثر کارایی که انجام میدم و بهت میفهمونم که شما هم انجام بده را تکرار میکنی و من لذت میبرم........عکستو زدم روی دیوار و برا اولین بار بهت گفتم این نی نی بهاره و دستمو تکون دادم گفتم نی نی بیا بیا،ازون به بعد دیگه یاد گرفتی تا میگم نی نی بیا بیا به عکست نگاه میکنی و دستتو به حالت بیا بیا تکون میدی.وقتی میگم دایی حسن به عکسش نگاه میکنی و با دستت میگی بیا بیا عاشق نی نی ها هستی و همش وقتی می...
1 خرداد 1393